جدول جو
جدول جو

معنی اشکم سو - جستجوی لغت در جدول جو

اشکم سو
سینه خیز
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کم سو
تصویر کم سو
کم نور، کم روشنایی، ویژگی چشمی که دیدش ضعیف است مثلاً چشم های مادربزرگم کم سو بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشک مو
تصویر اشک مو
مایعی سفید رنگ که هنگام هرس کردن درخت انگور از سرشاخه های آن می چکد و خواص دارویی دارد، اشک تاک
فرهنگ فارسی عمید
(اِ کَ)
ده کوچکی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 65هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 25هزارگزی جنوب راه مالرو مسکون - کردک واقع است و دارای 30 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(شِ کَ رَ)
شکم روش. اسهال. (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به شکم روش و اسهال شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
سوم یا اردوان اول. پس از پدر بتخت نشست (214قبل از میلاد) و نخست به ماد تاخت و همدان را گرفت و با قشون نیرومندی که داشت پس از تصرف ماد، کلده و بین النهرین قدیم را مورد تهدید قرار داد. با آن تیوخوس مدتهانبرد کرد و سرانجام بین اردوان و پادشاه مزبور، عقداتحاد تعرضی و دفاعی بسته شد. باری اردوان یا اشک سوم در حوالی 196 قبل از میلاد درگذشت و سلطنت او از 214 تا 196 قبل از میلاد بود. (از ایران باستان). و رجوع به صص 2209- 2212 همان کتاب و اردوان در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
بطنّ اذهب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
Ventriloquist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
ventriloque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مخصوص ساییدن کشک، ظرفی گلی
فرهنگ گویش مازندرانی
شکم پرست، شکمو
فرهنگ گویش مازندرانی
هشت پای دریایی، کنایه از آدم پرخور
فرهنگ گویش مازندرانی
لاف زن، ادعا کار
فرهنگ گویش مازندرانی
فردی که دارای شکم کوچک و لاغری باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
اشکم قرار
فرهنگ گویش مازندرانی
پیه شکم اعم از انسان یا حیوان
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
מְדַבֵּר מֵעָבַר לַקוֹל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
پیٹ سے بولنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
পেটকথক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
นักพูดเสียงท้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
msemaji wa tumbo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
karagözcü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
腹話術師
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
ventrilokuis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
복화술사
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
вентрилоквист
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
पेट से बोलने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
buikspreker
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
ventrílocuo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
ventríloquo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
腹语者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
brzuchomówca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
вентрилоквіст
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
Bauchredner
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شکم گو
تصویر شکم گو
ventriloquo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی